پمپو - Pumpoo

سعدی جنوبی، کوچه شهید ترابی گودرزی، پلاک 6

لوله‌ مکش باریک، پمپ پرصدا؛ راهنمای مهندسی انتخاب DN مکش و رانش برای جلوگیری از کاویتاسیون

سرفصل های مقاله
خیلی وقت‌ها وقتی پمپ صدای عجیبی می‌دهد، دبی‌اش کمتر از انتظار است، یا سیل مکانیکی مدام می‌سوزد، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد «پمپ خرابه» است. اما اگر چند قدم عقب‌تر برویم، می‌بینیم در تعداد زیادی از این موارد، خود پمپ قربانی است نه مقصر؛ مقصر اصلی، سایز اشتباه لوله‌ مکش و رانش است؛ لوله‌ای که یا خیلی تنگ انتخاب شده، یا بیش از حد گشاد، یا با اتصالات نادرست به دهانه‌ پمپ وصل شده است.

در این مقاله می‌خواهیم دقیقاً به این سؤال جواب بدهیم که:

  • DN نامناسب لوله‌ مکش چگونه کاویتاسیون را تشدید می‌کند و سیل و پروانه را به‌سرعت نابود می‌کند؟
  • DN نامناسب لوله‌ رانش چگونه باعث افت دبی، مصرف برق بیشتر و نقطه‌ کار اشتباه روی منحنی پمپ می‌شود؟
  • چه تفاوتی بین معیارهای انتخاب سایز لوله در مکش و رانش وجود دارد؟
  • و در عمل، برای دبی‌های مختلف، چه محدوده‌ سرعت و چه قطرهای اسمی (DN) را می‌توان به‌عنوان راهنمای اولیه در نظر گرفت؟

بحث را طوری پیش می‌بریم که هم برای مهندسان طراحی قابل استفاده باشد، هم برای مجریانی که هر روز با پمپ، بوستر و بوستر پمپ آب سر و کار دارند و می‌خواهند از مشکلات تکراری سرِ مکش و رانش خلاص شوند.

چند مفهوم پایه قبل از رفتن سراغ DN

برای این‌که بفهمیم چرا DN اشتباه چنین فاجعه‌ای درست می‌کند، باید چند مفهوم ساده‌ هیدرولیک را مرور کنیم.

۱. دبی، سطح مقطع و سرعت (Q، A، V)

رابطه‌ پیوستگی بسیار ساده است:

Q = A × V

  • Q: دبی حجمی (مثلاً مترمکعب بر ساعت)،
  • A: سطح مقطع خالص لوله،
  • V: سرعت متوسط سیال داخل لوله.

یعنی هرچه قطر لوله را کوچک‌تر بگیریم، برای دبی ثابت، سرعت بیشتر می‌شود؛ و هرچه قطر را بزرگ‌تر بگیریم، سرعت کم می‌شود. همین تغییر ساده، چند اثر مهم دارد:

  • افت فشار اصطکاکی (بر حسب متر ستون آب) به‌شدت به سرعت وابسته است،
  • رفتار سیال در مکش از نظر کاویتاسیون به شدت به افت فشار و سرعت وابسته است،
  • و در رانش، ترکیب افت اصطکاک و سرعت روی نقطه‌ کار پمپ و دبی نهایی اثر می‌گذارد.

۲. هد، منحنی سیستم و منحنی پمپ

هر پمپ یک منحنی Q–H دارد؛ یعنی برای هر دبی، چه هد (ارتفاع) مفیدی تولید می‌کند. از طرف دیگر، شبکه‌ لوله و مصرف‌کننده‌ها، منحنی سیستم را می‌سازند؛ یعنی برای هر دبی، چه مقدار هد لازم است تا آب از نقطه‌ مکش به مصرف برسد. نقطه‌ تقاطع این دو منحنی، نقطه‌ کار واقعی پمپ است.

وقتی DN لوله‌ رانش را کوچک انتخاب می‌کنید، منحنی سیستم «سخت‌تر» (شیب‌دارتر) می‌شود؛ یعنی برای دبی‌های بالاتر، خیلی زود افت فشار بالا می‌رود. نتیجه؟ نقطه‌ کار به سمت چپ منحنی پمپ می‌رود: دبی کمتر، هد بالاتر، جریان موتور متفاوت و در بسیاری موارد، راندمان پایین‌تر.

۳. کاویتاسیون و NPSH

کاویتاسیون زمانی رخ می‌دهد که فشار موضعی سیال در جایی از سیستم (معمولاً ورودی پروانه‌ پمپ) از فشار بخار سیال پایین‌تر بیاید؛ یعنی آب «به جوش» بیاید، حتی اگر دمایش پایین باشد. حباب‌های بخار تشکیل می‌شوند و کمی جلوتر در ناحیه‌ فشار بالاتر می‌ترکند؛ این ترکیدن:

  • سطوح فلزی را می‌خورد (پیتینگ)،
  • صدای شبیه «حمله‌ سنگ‌ریزه» به پمپ ایجاد می‌کند،
  • و در بلندمدت، پروانه، حلقه‌ سایشی و سیل مکانیکی را نابود می‌کند.

مفهوم NPSH (Net Positive Suction Head) دقیقاً برای همین است:

  • NPSH Available (در دسترس): همان چیزی است که سیستم مکش شما تأمین می‌کند (ارتفاع آب، فشار محیط، افت لوله‌ مکش و…)
  • NPSH Required (مورد نیاز): چیزی است که سازنده‌ پمپ روی کاتالوگ اعلام می‌کند.

اگر NPSH Available کمتر از NPSH Required شود، کاویتاسیون مهمان دائمی پمپ شما خواهد شد. حالا حدس بزنید: لوله‌ مکش با DN کوچک چه‌کار می‌کند؟ افت اصطکاک را بالا می‌برد، فشار را پایین می‌آورد، و NPSH Available را کم می‌کند؛ یعنی سیستم را به مرز کاویتاسیون نزدیک‌تر می‌کند.

سایز لوله‌ مکش: چرا همیشه «حساس‌تر» از رانش است؟

لوله‌ مکش از نظر هیدرولیکی، شکننده‌ترین قسمت سیستم پمپ است؛ چون:

  • در بسیاری موارد، فشار در مکش نزدیک فشار بخار سیال است،
  • هر افت فشار اضافه (اصطکاک، تنگی، زانویی، صافی) می‌تواند کفه‌ ترازو را به نفع کاویتاسیون سنگین کند،
  • و هواگیری، حبس هوا، تراز و نحوه‌ اجرای آن، اهمیت زیادی دارد.

توصیه‌ کلیدی: مکش را هیچ‌وقت به «سایز نازل پمپ» محدود نکنید

بسیاری از پمپ‌ها، مثلاً نازل مکش DN 40 دارند؛ اما این به‌معنای آن نیست که لوله‌ مکش هم باید حتماً DN 40 باشد. در عمل، برای مکش:

  • در دبی‌های متوسط به بالا، بزرگ‌تر گرفتن DN لوله‌ مکش نسبت به نازل پمپ (مثلاً یک سایز بالاتر) کار رایجی است،
  • هدف این است که سرعت را پایین بیاوریم، افت اصطکاک را کاهش دهیم و NPSH Available را بالا نگه داریم.

سرعت توصیه‌شده در مکش

در بسیاری مراجع و تجربیات میدانی:

  • سرعت مناسب در مکش برای آب، در حدود ۰.۵ تا ۱.۵ متر بر ثانیه است،
  • در مکش‌های حساس (چاه کم‌آب، سیال گرم، NPSH حداقلی)، حتی تمایل داریم سرعت را به حد پایین‌تر این بازه نزدیک کنیم.

اگر برای یک دبی مشخص، DN را آن‌قدر کوچک انتخاب کنید که سرعت از این محدوده بالاتر برود، افت اصطکاک، عدد رینولدز و ریسک کاویتاسیون افزایش می‌یابد.

مثال ۱: دبی ۲۰ m³/h با DN ۴۰ و DN ۵۰ در مکش

برای یک درک شهودی، فرض کنید دبی پمپ شما ۲۰ مترمکعب در ساعت است:

  • DN 40 (قطر داخلی فرضی ~۴۲ mm): سطح مقطع ~ 0.0014 m² → سرعت ~ 4 m/s
  • DN 50 (قطر داخلی فرضی ~۵۲ mm): سطح مقطع ~ 0.0021 m² → سرعت ~ 2.6 m/s

هر دو این سرعت‌ها بالاتر از محدوده‌ توصیه‌شده برای مکش هستند؛ این یعنی باید برای این دبی، حداقل DN ۶۵ را در مکش بررسی کنید. حالا اگر به‌اشتباه DN ۴۰ را انتخاب کنید:

  • سرعت در مکش بسیار زیاد می‌شود،
  • افت اصطکاک و افت فشار موضعی بالا می‌رود،
  • NPSH Available به‌سرعت کاهش می‌یابد،
  • و پمپ وارد منطقه‌ کاویتاسیون، نویز و لرزش می‌شود.

اینجاست که می‌فهمیم فقط با نگاه کردن به نازل پمپ، نمی‌توان DN لوله‌ مکش را تعیین کرد؛ باید دبی را هم ببینیم.

تأثیر DN کوچک مکش روی سیل مکانیکی

در حالت کاویتاسیون، دو اتفاق هم‌زمان رخ می‌دهد:

  • حباب‌های بخار روی لبه‌ ورودی پروانه تشکیل و منهدم می‌شوند،
  • دبی واقعی پمپ نوسان می‌کند و لرزش مکانیکی افزایش می‌یابد.

این شرایط:

  • نیروهای محوری و شعاعی روی شفت را متغیر می‌کند،
  • فشار متناوب روی سیل مکانیکی وارد می‌کند،
  • و در نهایت باعث گرم شدن، سایش و نشتی سیل می‌شود.

بسیاری از «سوختن‌های مکرر سیل» در پمپ‌هایی که ظاهراً از نظر نصب درست هستند، در حقیقت ریشه در مکش بد طراحی‌شده، DN کوچک، ارتفاع مکش زیاد یا ترکیبی از این عوامل دارد.

DN خیلی بزرگ در مکش: همیشه خوب نیست

تا این‌جا از مضرات DN کم گفتیم؛ اما «خیلی بزرگ گرفتن» هم همیشه بی‌اثر نیست. در مکش:

  • DN خیلی بزرگ، سرعت را کم می‌کند و افت اصطکاک را پایین می‌آورد (این خوب است)،
  • اما اگر لوله‌ افقی طولانی و با شیب نامناسب باشد، حباب‌های هوا می‌توانند در بالاترین نقاط جمع شوند،
  • در لوله‌ خیلی بزرگ، اگر طراحی شیب و هواکش‌ها درست نباشد، احتمال تشکیل کیسه‌ هوا بیشتر می‌شود؛ مخصوصاً در سیستم‌هایی که بعضی وقت‌ها تخلیه می‌شوند و دوباره پر می‌شوند.

پس در مکش، «بزرگ‌تر همیشه بهتر» نیست؛ بزرگ‌تر تا حدی که سرعت به محدوده‌ مناسب برسد، نه آن‌قدر که سیستم هواگیری و تخلیه‌ هوا سخت شود.

سایز لوله‌ رانش: DN کوچک، دبی را خفه می‌کند

در رانش هم DN اشتباه دردسرساز است، اما به شکل متفاوت:

  • در مکش، DN کوچک NPSH را می‌کشد پایین و کاویتاسیون درست می‌کند،
  • در رانش، DN کوچک افت اصطکاک را بالا می‌برد و منحنی سیستم را شیب‌دار می‌کند؛ یعنی دبی نهایی کمتر از چیزی می‌شود که در کاتالوگ پمپ می‌بینید.

سرعت توصیه‌شده در رانش

برای آب سرد و گرم در سیستم‌های آبرسانی و گرمایشی، معمولاً:

  • سرعت مناسب در رانش حدود ۱.۵ تا ۳ متر بر ثانیه است،
  • در لوله‌های بلند، نزدیک به حد پایین‌تر این بازه،
  • و در لوله‌های کوتاه (مثلاً اتصال پمپ تا کلکتور نزدیک)، می‌توان به حد بالاتر هم نزدیک شد؛ اما باید نویز و ضربه‌ قوچ را هم در نظر گرفت.

اگر برای یک دبی مشخص، DN را آن‌قدر کوچک بگیرید که سرعت از این بازه بالاتر برود، افت فشار در رانش رشد می‌کند؛ در نتیجه:

  • هد تولیدشده توسط پمپ، بیشتر در لوله‌ها تلف می‌شود تا در بالا بردن فشار در مصرف‌کننده،
  • نقطه‌ کار روی منحنی پمپ به سمت چپ می‌رود: دبی کم‌تر، هد بالاتر، جریان موتور متفاوت.

مثال ۲: پمپ با هد ۴۰ متر و DN رانش کوچک

فرض کنید پمپی دارید با مشخصات نامی ۲۰ m³/h در هد ۴۰ متر. اگر DN رانش را:

  • بزرگ و متناسب انتخاب کنید، افت اصطکاک در لوله‌ها مثلاً ۱۰ متر می‌شود؛ یعنی در بدترین مصرف‌کننده، هنوز حدود ۳۰ متر هد مفید دارید.
  • اگر DN رانش را کوچکتر بگیرید، افت اصطکاک می‌تواند به ۲۰–۲۵ متر برسد؛ یعنی عملاً در مصرف‌کننده فقط ۱۵–۲۰ متر هد مفید باقی می‌ماند.

به‌علاوه، چون منحنی سیستم شیب‌دارتر شده، دبی واقعی پمپ به‌جای ۲۰ m³/h شاید روی ۱۵ m³/h تنظیم شود؛ یعنی هم دبی کم‌تر، هم انرژی بیشتر تلف شده در لوله‌ها. این همان چیزی است که در بوسترهایی با لوله‌کشی رانش خیلی باریک دیده می‌شود: پمپ قوی داریم، اما سر دوش آب کم است.

DN خیلی بزرگ در رانش: همیشه هم سود نیست.

برعکس، اگر لوله‌ رانش را خیلی بزرگ بگیرید:

  • افت اصطکاک کم می‌شود (خوب است)،
  • اما:
    • هزینه‌ لوله‌کشی بالا می‌رود،
    • در سیستم‌های توزیع، ممکن است سرعت آن‌قدر کم شود که خطر رسوب و نشست ذرات بالا برود،
    • و به‌خصوص در شبکه‌های حلقه باز (مثل آبرسانی شهری)، سرعت خیلی پایین می‌تواند کیفیت آب را آسیب بزند.

در سیستم‌های بسته‌ گرمایشی، DN بزرگ خیلی مشکل‌ساز نیست؛ اما در سیستم‌های آبرسانی به مصرف‌کننده، باید تعادلی بین افت اصطکاک معقول و سرعت کافی برای خودشستگی (Self-Cleaning) برقرار شود.

تأثیر DN بر نقطه‌ کار روی منحنی پمپ

برای این‌که اثر DN روی رفتار پمپ را بهتر ببینیم، کافی است به دو منحنی نگاه کنیم:

  • منحنی Q–H پمپ،
  • منحنی سیستم (H_sys = H_static + H_friction(Q)).

اگر DN رانش را کوچک کنید:

  • افت اصطکاک برای هر دبی بیشتر می‌شود،
  • منحنی سیستم شیب‌دارتر می‌شود،
  • نقطه‌ تقاطع منحنی سیستم و پمپ به سمت چپ (دبی کم‌تر، هد بیشتر) حرکت می‌کند.

این یعنی:

  • پمپ بخش نزدیک‌تری به ناحیه‌ Shut-off منحنی را تجربه می‌کند،
  • راندمان ممکن است کاهش یابد،
  • و جریان موتور هم نسبت به دبی مناسب، تغییر می‌کند؛ گاهی بیشتر، گاهی کمتر از انتظار.

برعکس، DN خیلی بزرگ:

  • منحنی سیستم را «صاف‌تر» می‌کند،
  • نقطه‌ کار را به سمت راست (دبی بالاتر، هد کمتر) می‌برد،
  • در برخی پروژه‌ها ممکن است باعث شود پمپ بیش از حد دبی بدهد و در نقاطی از سیستم، ضربه‌ قوچ یا فشار خارج از محدوده ایجاد شود.

چند قانون سرانگشتی برای انتخاب سایز لوله‌ مکش و رانش

اگرچه طراحی دقیق نیاز به محاسبات افت فشار دارد، اما چند قانون سرانگشتی می‌تواند در انتخاب اولیه کمک کند:

۱. از روی دبی، DN اولیه را انتخاب کنید

به‌عنوان راهنما:

دبی تقریبی (m³/h) DN پیشنهادی مکش (حداقل) DN پیشنهادی رانش
1 تا 3 DN 32 DN 25–32
3 تا 6 DN 40 DN 32–40
6 تا 12 DN 50–65 DN 40–50
12 تا 25 DN 65–80 DN 50–65
25 تا 50 DN 100 DN 80–100

این جدول دقیق نیست، اما نشان می‌دهد که برای دبی‌های متوسط، مکش معمولاً یک سایز یا بیشتر از رانش در نظر گرفته می‌شود تا سرعت پایین‌تر و افت کمتر باشد.

۲. سرعت را چک کنید

  • در مکش: V ≈ ۰.۵ تا ۱.۵ m/s،
  • در رانش: V ≈ ۱.۵ تا ۳ m/s.

اگر برای کل DN انتخاب‌شده، سرعت خارج از این محدوده است، احتمالاً باید سایز را بازبینی کنید.

۳. مکش را کوتاه، مستقیم و شیب‌دار اجرا کنید

  • لوله‌ مکش را تا حد امکان کوتاه بگیرید،
  • از زانویی‌های تند، سه‌راهی‌ها و شیرهای غیرضروری در مکش پرهیز کنید،
  • اگر تراز لوله افقی است، کمی شیب به سمت پمپ بدهید تا هوا به سمت پمپ حرکت کرده و در هواگیری خارج شود.

۴. استفاده‌ صحیح از ریداکشن/اکسپنشن

  • در مکش، اگر می‌خواهید از DN بزرگ‌تر به نازل کوچک‌تر پمپ برسید، از کاهنده‌ خارج از مرکز (Eccentric Reducer) استفاده کنید، با سمت صاف در بالا، تا «تله‌ هوا» روی دهانه‌ پمپ تشکیل نشود.
  • در رانش، استفاده از کاهنده‌ هم‌مرکز (Concentric Reducer) کمتر حساس است، اما همچنان باید از تغییرات ناگهانی و بزرگ DN در فاصله‌ کوتاه پرهیز کرد.

اثر DN اشتباه بر کاویتاسیون: روند فاجعه قدم به قدم

بیایید مسیر یک پمپ با DN مکش اشتباه را از روز اول تا روز خراب‌شدن ببینیم:

  1. پمپ نصب می‌شود، DN مکش بر اساس نازل پمپ یا حتی کوچک‌تر انتخاب شده، لوله‌ مکش طولانی و پر از اتصالات است.
  2. در اولین روزها، پمپ کار می‌کند، اما صدای آن کمی خشن‌تر از معمول است؛ شاید کسی چندان توجه نکند.
  3. در مکش، سرعت بالاست و افت فشار در مسیر، بخش قابل توجهی از NPSH Available را می‌بلعد؛ در نتیجه، در ورودی پروانه، فشار گاهی زیر فشار بخار می‌رود.
  4. حباب‌های بخار تشکیل و منهدم می‌شوند؛ صدای «خوردن سنگ‌ریزه» به پمپ شنیده می‌شود.
  5. در چند ماه، لبه‌های پروانه ساییده و حفره‌دار می‌شوند؛ راندمان پمپ پایین می‌آید، صدا و لرزش بیشتر می‌شود.
  6. نیروهای غیرمتعادل، به سیل مکانیکی شوک وارد می‌کنند؛ سیل گرم می‌شود، سطح اصطکاکی آسیب می‌بیند و نشتی از محفظه‌ سیل ظاهر می‌شود.
  7. به پمپ ایراد گرفته می‌شود و سیل عوض می‌شود؛ اما DN مکش هنوز همان است؛ چند ماه بعد، سیل جدید هم به همین سرنوشت دچار می‌شود.

اگر در همان ابتدا DN مکش درست انتخاب می‌شد و مسیر مکش با اصول طراحی می‌شد، احتمالاً این پمپ سال‌ها بدون مشکل کار می‌کرد.

DN اشتباه و مصرف برق بیشتر

یکی از اثرات غیرمستقیم DN غلط، روی مصرف انرژی است. وقتی لوله‌ رانش:

  • خیلی باریک است،
  • افت اصطکاک بالاست،
  • و پمپ در نقطه‌ای با راندمان پایین‌تر روی منحنی کار می‌کند،

توان شفت و در نتیجه توان الکتریکی مورد نیاز، نسبت به دبی مفیدی که به مصرف‌کننده می‌رسد، بیشتر می‌شود؛ یعنی «برق بیشتری برای آب کمتری» مصرف می‌شود. در بوسترهای چند پمپی، این اثر در طول سال قابل توجه است.

چند نکته‌ اجرایی جمع‌بندی

  • DN مکش را بر اساس دبی و سرعت مطلوب انتخاب کنید، نه صرفاً بر اساس سایز نازل پمپ.
  • در مکش، DN حداقل برابر DN نازل پمپ، و در بسیاری موارد یک سایز بالاتر بگیرید.
  • DN رانش را طوری انتخاب کنید که سرعت در بازه‌ ۱.۵ تا ۳ m/s باشد و افت اصطکاک با طول مسیر متناسب باشد.
  • از کاهش ناگهانی DN، زانویی‌های ۹۰ درجه، صافی‌های تنگ و شیرهای با افت زیاد در مکش پرهیز کنید؛ هرچه می‌توانید، مکش را «آرام» نگه دارید.
  • در رانش، به تعادل بین هزینه‌ لوله، افت فشار، سرعت و رسوب فکر کنید؛ نه فقط به «لوله‌ نازک‌تر چون ارزان‌تر است».
  • همیشه DN را در کنار طول، تعداد اتصالات و دبی، در معادلات افت فشار ببینید؛ DN به‌تنهایی عددی بی‌معناست.

اگر این چند اصل ساده را رعایت کنید، DN از یک عدد روی نقشه، به ابزاری برای افزایش عمر پمپ، کاهش کاویتاسیون و بهبود دبی سیستم تبدیل می‌شود؛ چیزی که هم به نفع کاربر است، هم به نفع تعمیرکاری که دیگر مجبور نیست هر چند ماه یک‌بار کنار همان پمپ، سیل عوض کند.

در مکش، فشار سیال نزدیک فشار بخار است و هر افت فشار اضافه (به‌خاطر DN کوچک، طول زیاد، اتصالات و…) می‌تواند NPSH در دسترس را کاهش دهد و پمپ را وارد ناحیه‌ کاویتاسیون کند. در رانش، افت فشار بیشتر به «کم شدن دبی» منجر می‌شود، اما در مکش، می‌تواند به آسیب جدی پروانه، سیل مکانیکی و یاتاقان‌ها منتهی شود؛ برای همین مکش حساس‌تر است.
نه همیشه، اما در بسیاری دبی‌های متوسط و بالا، این کار توصیه می‌شود. ملاک اصلی سرعت جریان در مکش است؛ اگر با DN برابر نازل پمپ، سرعت در محدوده‌ ۰.۵ تا ۱.۵ متر بر ثانیه باقی می‌ماند، نیازی به یک سایز بزرگ‌تر نیست. اگر سرعت بالاتر است، بزرگ‌تر گرفتن DN مکش می‌تواند NPSH و وضعیت هیدرولیکی را بهبود دهد.
DN کوچک باعث افزایش سرعت و در نتیجه افزایش افت اصطکاک در لوله‌ رانش می‌شود. این افزایش افت، منحنی سیستم را شیب‌دارتر می‌کند؛ نقطه‌ تقاطع منحنی سیستم و منحنی پمپ به سمت چپ می‌رود؛ یعنی پمپ در دبی کمتر و هد بالاتر کار می‌کند. نتیجه این است که دبی نهایی در مصرف‌کننده کمتر از ظرفیت نامی پمپ خواهد بود.
برای آب: در مکش، معمولاً ۰.۵ تا ۱.۵ متر بر ثانیه توصیه می‌شود؛ هرچه موقعیت مکش حساس‌تر باشد (NPSH کم، سیال گرم، چاه کم‌آب)، می‌توان به حد پایین این بازه نزدیک‌تر شد. در رانش، معمولاً ۱.۵ تا ۳ متر بر ثانیه مناسب است؛ در لوله‌های بلند و شبکه‌های حساس، بهتر است به حد پایین نزدیک شد تا افت اصطکاک کنترل شود.
DN بزرگ در مکش سرعت را پایین می‌آورد و افت اصطکاک را کم می‌کند که معمولاً خوب است؛ اما اگر لوله‌ افقی طولانی و شیب‌بندی مناسبی نداشته باشد، می‌تواند باعث جمع شدن حباب‌های هوا در نقاط بالا (کیسه‌ هوا) شود. این حباب‌ها می‌توانند باعث لرزش، نویز و کاهش NPSH شوند. بنابراین، DN را باید تا حد لازم بزرگ کرد، نه بدون حساب.
در رانش، DN خیلی بزرگ افت اصطکاک را کم می‌کند، اما: هزینه‌ لوله‌کشی را بالا می‌برد، اگر سرعت خیلی پایین شود، خطر رسوب و ته‌نشینی ذرات افزایش می‌یابد، و در برخی شبکه‌ها، ممکن است کنترل فشار و دبی در شاخه‌ها را دشوارتر کند. بنابراین، باید تعادل بین افت اصطکاک، هزینه و سرعت مناسب برای خودشستگی لوله برقرار شود.
بله، و این کار بسیار رایج است. مکش معمولاً یک سایز یا بیشتر از رانش بزرگ‌تر گرفته می‌شود تا سرعت پایین‌تر و افت کمتر داشته باشد، در حالی که DN رانش بر اساس سرعت و افت در منطقه‌ توزیع انتخاب می‌شود. اتصال بین DNهای مختلف معمولاً با کاهنده‌ مناسب (به‌خصوص Eccentric Reducer در مکش) انجام می‌شود.
در مکش طولانی، DN باریک افت اصطکاک را به‌شدت افزایش می‌دهد و NPSH Available را کاهش می‌دهد؛ بنابراین بزرگ‌تر گرفتن DN مکش در لوله‌های طولانی یک راهکار متداول برای کاهش افت و جلوگیری از کاویتاسیون است. البته باید شیب، هواگیری و اتصالات را هم درست طراحی کرد تا از تله‌ هوا جلوگیری شود.
در برخی طراحی‌های شتاب‌زده یا اجراهای غیرمهندسی، DN لوله‌ها را فقط بر اساس سایز فلنج یا رزوه‌ نازل پمپ انتخاب می‌کنند؛ چون ساده‌تر است و نیاز به محاسبه ندارد. اما این روش می‌تواند در دبی‌های بالا یا پایین، به DN نامناسب و مشکلاتی مثل کاویتاسیون و افت دبی منجر شود. DN باید بر اساس دبی، سرعت مطلوب و افت مجاز انتخاب شود، نه فقط بر اساس سایز دهانه‌ پمپ.
تغییر DN علاوه بر افت اصطکاک، روی: سرعت جریان، عدد رینولدز و نوع جریان (آرام/آشفته)، رفتار موضعی در اتصالات (زانویی، سه‌راهی، صافی)، و در مکش، روی NPSH Available، اثر می‌گذارد. بنابراین DN نه‌تنها افت کلی بلکه رفتار موضعی جریان را هم تغییر می‌دهد؛ مخصوصاً در نزدیکی پمپ.
بله، کاهش ناگهانی DN (مثلاً از DN ۸۰ به DN ۴۰ در یک کاهنده‌ کوتاه) باعث افزایش شدید سرعت و افت موضعی می‌شود؛ در مکش، این افت می‌تواند فشار را در آن نقطه پایین‌تر از فشار بخار ببرد و کاویتاسیون موضعی ایجاد کند. بهتر است تغییر DN به‌آرامی و با کاهنده‌ مناسب و تا حد امکان دورتر از دهانه‌ پمپ انجام شود.
صافی مکش اگر: زیادی ریز و تنگ باشد، یا با گذشت زمان کثیف و گرفته شود، افت موضعی بسیار زیادی ایجاد می‌کند؛ این افت در مکش، NPSH Available را کاهش می‌دهد و خطر کاویتاسیون را بالا می‌برد. انتخاب صافی با سطح موثر کافی، طراحی مناسب و برنامه‌ سرویس (تمیز کردن دوره‌ای) برای حفظ NPSH ضروری است.
کافی است سطح مقطع داخلی لوله (A) را به متر مربع از روی قطر داخلی (D) حساب کنید (A = πD²/4) و سپس: دبی را به مترمکعب بر ثانیه تبدیل کنید (با تقسیم بر ۳۶۰۰)، و از رابطه‌ V = Q/A استفاده کنید. برای تصمیم‌گیری سریع، می‌توانید از جداول آماده‌ «دبی–DN–سرعت» استفاده کنید، اما دانستن این رابطه‌ ساده کمک می‌کند اثر تغییر DN بر سرعت را بفهمید.
بله. DN کوچک‌تر: سرعت بالاتر، و به‌تبع آن، در زمان بسته شدن سریع شیرها، انرژی جنبشی بیشتری در ستون آب ایجاد می‌کند، که می‌تواند به موج‌های فشار (ضربه‌ قوچ) شدیدتر منجر شود. بنابراین انتخاب DN مناسب، هم برای افت اصطکاک و هم برای کنترل ضربه‌ قوچ اهمیت دارد؛ البته همراه با ابزارهایی مثل شیرهای مناسب، هواگیرها و مخازن ضربه‌گیر.
در بوسترها، DN کالکتور رانش بر اساس مجموع دبی پمپ‌ها و سرعت مطلوب (معمولاً ۱.۵ تا ۲.۵ m/s) انتخاب می‌شود. اگر کالکتور باریک باشد، افت اصطکاک در هدر بالا می‌رود و هر پمپ بخشی از انرژی خود را در همان کالکتور تلف می‌کند؛ نتیجه‌ آن افت فشار و دبی در مصرف‌کننده‌هاست.
در پمپ‌های مستغرق، مکش داخل بدنه‌ پمپ و از طریق سبد ورودی انجام می‌شود؛ در این‌جا DN لوله‌ خروجی روی مکش مستقیم تأثیر ندارد، اما: در بخش خروجی، DN اشتباه می‌تواند افت زیادی ایجاد کند، و اگر سطح آب پایین بیاید و مکش کاملاً آزاد شود، شرایط شبیه کاویتاسیون و حباب‌کشی در مکش ایجاد می‌شود. پس DN خروجی در پمپ‌های مستغرق هم از نظر دبی و افت اهمیت دارد، اما مکش داخلی آن‌ها با طراحی سازنده مدیریت شده است.
از نظر فنی، می‌شود، اما تقریباً همیشه اشتباه است؛ چون در مکش، سرعت باید پایین‌تر از رانش باشد و افت فشار باید کمتر باشد. اگر DN مکش را کوچکتر از رانش بگیرید، سرعت و افت در مکش بیشتر می‌شود و خطر کاویتاسیون بالا می‌رود؛ این خلاف اصول طراحی سیستم‌های پمپاژ است.
بله. DN تعریف‌کننده‌ افت اصطکاک و شکل منحنی سیستم است؛ اگر منحنی سیستم طوری باشد که نقطه‌ تقاطع با منحنی پمپ بسیار چپ یا راست BEP (Best Efficiency Point) قرار گیرد، پمپ در ناحیه‌ راندمان پایین‌تر کار می‌کند. این به‌معنای مصرف انرژی بیشتر برای دبی کمتر، و در بسیاری موارد لرزش و استهلاک بیشتر است.
بله. DN کوچک باعث دبی کم و هد بالا می‌شود؛ اگر پمپ در محدوده‌ نزدیک Shut-off کار کند، دبی عبوری کم است و خنک‌کاری داخلی و جریان در موتور می‌تواند متفاوت از شرایط طراحی باشد. در برخی سیستم‌ها، کنترلر ممکن است این شرایط را به‌عنوان «بی‌آبی» یا «افزایش دما» تشخیص دهد و پمپ را خاموش کند. به‌علاوه، فشار بالا در رانش می‌تواند باعث عملکرد شیر اطمینان یا قطع‌کننده‌های فشار شود.
افزایش DN مکش، NPSH Available را بهبود می‌دهد، اما تنها عامل نیست. ارتفاع مکش، سطح آب در چاه یا مخزن، فشار محیط، دمای سیال، صافی مکش و اتصالات همگی بر NPSH اثر دارند. ممکن است با بزرگ‌تر کردن DN مکش، وضعیت تا حد زیادی بهتر شود، اما برای حذف کامل کاویتاسیون، باید همه‌ عوامل را به‌صورت یکجا بررسی و اصلاح کنید.
اگر DN بسیار کوچک باشد و پمپ در مکش فشار منفی (خلا نسبی) بالایی ایجاد کند، هر نشتی کوچک در اتصالات، فلنج‌ها یا رزوه‌ها می‌تواند باعث مکش هوا به داخل سیستم شود؛ حتی اگر پس‌زدن آب وجود نداشته باشد. هواکشیدن، خود باعث نوسان دبی، کاویتاسیون و نویز می‌شود.
اگر سه‌راهی طوری نصب شود که جریان از دو شاخه‌ متقاطع با زاویه‌ زیاد وارد خط اصلی شود، می‌تواند افت موضعی و ناپایداری جریان ایجاد کند. در بسیاری موارد، توصیه می‌شود هر منبع مکش، پمپ خودش را داشته باشد یا اتصال دو منبع با دقت و رعایت اصول هیدرولیکی (مثلاً با کالکتور و مسیرهای متوازن) انجام شود؛ DN و شکل اتصال هر دو اهمیت دارند.
در شبکه‌های توزیع، گاهی به‌صورت آگاهانه DN را در طول مسیر کاهش می‌دهند تا: در ابتدای مسیر، DN بزرگ برای دبی کل، و در انتها، DN کوچک‌تر برای دبی کمتر در شاخه‌ها، داشته باشند. این کار اگر بر اساس محاسبات افت فشار و دبی شاخه‌ها انجام شود، می‌تواند منطقی باشد؛ اما کاهش‌های ناگهانی و بدون حساب، افت موضعی و مشکلاتی ایجاد می‌کند.
اگر DN آن‌قدر کوچک باشد که سیستم زود به فشار Cut-out برسد، در عین این‌که دبی مفید برای مصرف‌کننده کم است، پرشرسوئیچ پمپ را خاموش می‌کند. سپس با کوچک‌ترین مصرف، فشار سریعا افت می‌کند و پمپ دوباره روشن می‌شود؛ این باعث سیکل‌های کوتاه و استارت/استاپ مکرر می‌شود. در طراحی بوسترها، DN رانش و مخزن دیافراگمی با هم باید بررسی شوند.
جدول‌های آماده (دبی–DN–سرعت) ابزار خوبی برای شروع هستند، اما برای پروژه‌های حساس یا دبی‌های بالا، کافی نیستند. باید افت اصطکاک واقعی، طول مسیر، تعداد اتصالات و شرایط مکش را محاسبه کنید و ببینید آیا سرعت و افت در محدوده‌ی قابل قبول قرار می‌گیرند یا نه. جدول‌ها کمک می‌کنند سریع‌تر به DN اولیه برسید، اما جای محاسبه را کاملاً نمی‌گیرند.
بله، اما رفتار آن‌ها کمی پیچیده‌تر است؛ چون جریان پالس‌دار است و سرعت لحظه‌ای تغییر می‌کند. DN کوچک در مکش پمپ رفت و برگشتی، می‌تواند باعث افت فشارهای شدید و کاویتاسیون شود؛ در رانش، DN کوچک می‌تواند با تداخل با پالس‌ها و شیرهای یک‌طرفه، ضربه‌ قوچ شدید ایجاد کند. اصول کلی مشابه است، اما تحلیل باید پویاتر باشد.
معمولاً DN نازل پمپ با دبی طراحی آن متناسب است، اما همیشه این‌طور نیست؛ برخی پمپ‌ها به دلایل سازه‌ای یا استاندارد فلنج، DN خاصی دارند که لزوماً با دبی دقیق متناسب نیست. به همین دلیل، نباید تنها از روی DN نازل پمپ درباره‌ دبی و انتخاب DN لوله تصمیم گرفت؛ کاتالوگ و منحنی پمپ راهنمای اصلی هستند.
در این حالت: ارتفاع مکش را بررسی کنید (آیا پمپ بالاتر از سطح سیال است؟)، دمای سیال را بسنجید (آب گرم NPSH Available را کاهش می‌دهد)، صافی، شیرها و اتصالات مکش را از نظر افت و گرفتگی بررسی کنید، و منحنی NPSH Required پمپ را با NPSH Available واقعی مقایسه کنید. ممکن است حتی با DN مناسب هم NPSH Available شما کمتر از آن چیزی باشد که پمپ نیاز دارد؛ در این صورت باید پمپ را پایین‌تر ببرید، منبع را بالاتر بیاورید یا پمپ دیگری با NPSH Required کمتر انتخاب کنید.
گاهی تغییر DN نیازمند تعویض بخشی از لوله‌کشی، فلنج‌ها و اتصالات است و ممکن است در پروژه‌ در حال بهره‌برداری، هزینه‌بر و دشوار باشد. به همین دلیل، انتخاب درست DN در مرحله‌ طراحی اهمیت زیادی دارد. اگر ناچار به اصلاح هستید، می‌توانید با تغییر در بخشی از مسیر (مثلاً فقط خط مکش نزدیک پمپ یا فقط کالکتور رانش) اثر قابل توجهی ایجاد کنید.
قبل از هر چیز، دبی طراحی پمپ را بنویسید و سرعت جریان را در DNهای مختلف برای مکش و رانش حساب کنید. DN را طوری انتخاب کنید که در مکش به سرعتی در محدوده‌ ۰.۵–۱.۵ m/s و در رانش به ۱.۵–۳ m/s برسید. سپس افت اصطکاک کل مسیر را برای DN انتخاب‌شده محاسبه کنید و ببینید آیا منحنی سیستم شما منطقی است یا نه. اگر پیش از خرید و نصب، این کار را انجام دهید، یک قدم بزرگ برای جلوگیری از کاویتاسیون، افت دبی و سروصدای پمپ برداشته‌اید.

این مقاله را برای دوستان خودتون ارسال کنید.

Telegram
WhatsApp
Picture of <a href="https://pumpoo.ir/">فروشگاه پمپو</a>

فروشگاه اینترنتی پمپو: مرجع تعمیرات و فروش انواع پمپ های آب خانگی، کشاورزی و صنعتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *