واقعیت این است که شکست زودهنگام سیل، همیشه به خاطر کیفیت پایین مکانیکال سیل یا برند پمپ نیست؛ خیلی وقتها انتخاب اشتباه الاستومر باعث میشود:
- اورینگ یا لبسیل، در مجاورت سیال باد کند و از شیار بیرون بزند،
- در دمای بالا سخت و شکننده شود و ترکهای موئین بخورد،
- یا در مواجهه با روغن، محلول شیمیایی یا افزودنیها بهشدت تخریب شود.
در این مقاله میخواهیم قدمبهقدم جلو برویم و به این سؤال پاسخ بدهیم که در کاربردهای مختلف پمپ:
- چه زمانی EPDM انتخاب درستی است؟
- چه وقت NBR (نیتریل) گزینه مناسبتری است؟
- Viton (FKM) دقیقاً چه جاهایی ارزش هزینه بیشتر را دارد؟
- و مهمتر از همه، چطور بر اساس نوع سیال، دما، فشار و نوع سیل، انتخاب خود را منطقی کنیم.
هدف این متن، تبلیغ یک ماده خاص نیست؛ میخواهیم دیدی کاربردی برای انتخاب الاستومر سیل در پمپ به شما بدهیم؛ چه در طراحی و انتخاب اولیه، چه در سرویس، تعمیر و حتی زمانی که برای خرید پمپ آب مناسب یک سیستم تصمیم میگیرید.
الاستومر سیل در پمپها: دقیقاً کجاها استفاده میشود؟
قبل از اینکه سراغ EPDM، NBR و Viton برویم، خوب است ببینیم در یک پمپ معمولی، الاستومرها در چه نقاطی حضور دارند و هرکدام چه نقشی بازی میکنند. اشتباه گرفتن این نقشها، یکی از دلایل انتخاب اشتباه متریال است.
۱. اورینگها (O-Ring)
اورینگها حلقههای لاستیکی دایرهشکل هستند که در شیارهای ثابت یا متحرک قرار میگیرند و وظیفه آببندی استاتیکی یا نیمهدینامیکی را بر عهده دارند. در پمپها معمولاً اورینگ در این نقاط دیده میشود:
- بین بدنه پمپ و پوشش (Volute / Casing – Cover)،
- در اجزای مکانیکال سیل (Between stationary seat and casing / gland)،
- در اتصالات فلنجی که با سیال پمپ در تماساند،
- در بعضی بوسترپمپها، در محل اتصال کلکتور و پوسته هوزینگها.
در این کاربردها، اورینگ معمولاً تحت فشار یکنواخت و تغییرات دمایی است، اما حرکت نسبی محدودی نسبت به قطعات اطراف دارد (انبساط، انقباض، لرزش).
۲. لبسیلها (Lip Seals / Oil Seals)
لبسیلها در پمپهایی که از یاتاقانهای روغنی، گیربکس یا محفظه روغن بین موتور و هیدرولیک استفاده میکنند، برای جلوگیری از نشت روغن یا ورود آلودگی به داخل محفظه بهکار میروند. لبسیل بهصورت دینامیکی روی شفت مینشیند و همواره با آن در تماس لغزشی است. در اینجا:
- دما بهخاطر اصطکاک و گرمای محیط بالاتر است،
- سیال معمولاً روغنهای معدنی یا سینتتیک هستند،
- بنابراین انتخاب اشتباه الاستومر، خیلی سریع به تورم، سخت شدن و نشتی منجر میشود.
۳. گسکتها و دیافراگمها
در برخی پمپها (مثلاً پمپهای دیافراگمی، دوزینگ پمپها، یا درپوشهای بزرگ)، از گسکتهای مسطح یا دیافراگمهای الاستومری استفاده میشود. در این موارد:
- مدام تغییر شکل مکانیکی (خم و راست شدن) داریم،
- سطح تماس با سیال گستردهتر است،
- فشار، ضربان و حرکات تکراری نقش تعیینکنندهای دارند.
تخریب الاستومر در این مناطق، خیلی سریع خود را بهصورت نشتی، کاهش دقت تزریق، یا حتی پارگی ناگهانی نشان میدهد.
پارامترهای اصلی انتخاب الاستومر: فقط دما و سیال نیست.
وقتی صحبت از انتخاب EPDM، NBR یا Viton میشود، ذهن اکثر افراد مستقیم به سمت جدولهای سازگاری شیمیایی میرود؛ اما در واقعیت، چند پارامتر دیگر هم تأثیر جدی دارند:
۱. نوع تماس: استاتیک یا دینامیک؟
- آببندی استاتیک (مثلاً اورینگ بین بدنه و درپوش) معمولاً تحمل بیشتری در برابر برخی عدمسازگاریها دارد؛ چون حرکت نسبی وجود ندارد.
- آببندی دینامیک (مثلاً لبسیل روی شفت یا اورینگ مکانیکال سیل) بهخاطر اصطکاک و ارتعاش، نسبت به تورم، سخت شدن و سایش حساستر است.
بهطور ساده، اگر انتخاب الاستومر در کاربرد استاتیک «کمی اشتباه» باشد شاید فقط عمر کوتاهتری بدهد؛ اما در کاربرد دینامیک میتواند به شکست زودهنگام و نشتی ناگهانی منجر شود.
۲. دمای کاری: پیوسته، لحظهای، و شوک حرارتی
در کاتالوگها معمولاً یک بازه دمایی برای هر الاستومر ذکر میشود (مثلاً EPDM تا ۱۳۰ درجه سانتیگراد). اما در عمل باید این موارد را هم ببینید:
- دمای پیوسته کاری: آب گرم ۸۰ درجه در مدار گرمایشی با کارکرد پیوسته فرق دارد با بخار لحظهای ۱۳۰ درجه.
- پیکهای دمایی کوتاهمدت: آب داغ برگشتی، استارت/استاپهای متعدد، یا شوک حرارتی در شستوشوی CIP.
- اختلاف دما بین بخشهای مختلف سیل: مثلاً سمت سیال بسیار گرم و سمت بیرونی خنکتر است؛ این اختلاف دما بر رفتار الاستومر اثر میگذارد.
۳. نوع سیال: فقط نام سیال مهم نیست
سیال را باید فراتر از نام کلیاش ببینید:
- «آب» میتواند آب آشامیدنی، آب گرم، آب استخر کلردار، آب نرم شده یا آب صنعتی با افزودنی باشد.
- «روغن» میتواند روغن معدنی، روغن هیدرولیک، روغن خوراکی یا روغن حاوی افزودنیهای شیمیایی باشد.
- «محلول شیمیایی» طیفی از اسیدهای قوی تا شویندههای قلیایی و حلالهای آلی را دربر میگیرد.
هر کدام از این خانواده سیالات، رفتار متفاوتی با EPDM، NBR و Viton دارند؛ گاهی انتخابی که برای «آب» عالی است، در «روغن» فاجعهبار است، و بالعکس.
۴. فشار، پالس و لرزش
فشار بالا و بهخصوص پالسهای فشار (مثلاً در بوسترپمپها یا پمپهای رفت و برگشتی)، تنشهای مکانیکی بیشتری به الاستومر وارد میکنند. در چنین شرایطی:
- الاستومری که در دمای پایین خوب بوده، ممکن است در فشار بالا دچار دِفرم دائمی (Compression Set) شود.
- لرزش و نوسان شفت میتواند باعث سایش ناهمگون و پاره شدن موضعی شود.
بنابراین انتخاب متریال، همیشه باید در کنار بررسی وضعیت مکانیکی پمپ و سیستم انجام شود؛ نه جدا از آن.
EPDM، NBR، Viton: تصویری کلی از سه خانواده پرکاربرد
حالا که تصویر کلی داریم، میتوانیم سراغ خود الاستومرها برویم. در این بخش، اول نگاهی خلاصه و مقایسهای به سه خانواده اصلی میاندازیم و بعد در بخشهای جداگانه، کاربرد، مزایا و محدودیت هرکدام را دقیقتر بررسی میکنیم.
| الاستومر | حوزههای کاربرد رایج در پمپ | نقاط قوت | نقاط ضعف |
|---|---|---|---|
| EPDM | آب سرد و گرم، سیستمهای گرمایش، سیالات بر پایه گلیکول، برخی سیالات شیمیایی قطبی | مقاومت خوب در برابر آب و بخار، دمای بالا (نسبتا)، اوزون و شرایط جوی | نامناسب برای روغنها و سوختها، ضعف در برابر هیدروکربنهای نفتی |
| NBR (Nitrile) | روغنهای معدنی، روانکارها، سوختها، پمپهای روغن و دیزل | سازگاری خوب با روغنها و سوختها، قیمت مناسب، در دسترس بودن | مقاومت ضعیفتر در برابر اوزون، هوای آزاد و دمای خیلی بالا؛ مناسب نبودن برای آب داغ و بخار طولانیمدت |
| Viton (FKM) | سیالات شیمیایی خورنده، سوختهای ویژه، دماهای بالا، کاربردهای صنعتی خاص | مقاومت شیمیایی و حرارتی بالا، پایداری خوب در برابر بسیاری حلالها | قیمت بالا، عملکرد نهچندان خوب در برخی کاربردهای آب داغ/بخار، سختتر بودن نسبت به EPDM/NBR |
EPDM: گزینه دوستدار آب، گرمایش و سیالات قطبی
EPDM (Ethylene Propylene Diene Monomer) یکی از الاستومرهای بسیار پرکاربرد در صنعت تاسیسات و پمپها است. اگر با سیستمهای گرمایش و سرمایش، پمپهای سیرکولاتور، مدار گرمایش از کف و پمپهای آب گرم سروکار دارید، تقریباً حتماً با EPDM روبهرو شدهاید.
ویژگیهای کلیدی EPDM
- مقاومت عالی در برابر آب سرد و گرم: EPDM برای آب شهری، آب گرم تا محدوده نسبتاً بالا، و حتی بخار در فشارهای پایین گزینه خوبی است.
- عملکرد خوب در برابر اوزون و شرایط جوی: برای پمپها و اتصالاتی که در فضای باز نصب شدهاند، EPDM دیرتر ترکهای سطحی ناشی از نور خورشید و اوزون نشان میدهد.
- سازگاری نسبتاً خوب با بسیاری از سیالات قطبی: مانند محلولهای آبپایه، برخی شویندهها، و مخلوطهای گلیکول (مثلاً در سیستمهای ضدیخ).
موارد کاربرد EPDM در پمپها
- پمپهای سیرکولاتور در مدار گرمایش (رادیاتور و گرمایش از کف) برای آب گرم و مخلوطهای گلیکول.
- پمپهای مبدل حرارتی برای آب گرم و سرد در تاسیسات تهویه مطبوع.
- پمپهای سرویس و شستوشو با آب داغ در کارواشها یا خطوط فرایندی آبپایه.
- اورینگها و گسکتهای در تماس با آب استخر و آب کلردار، در صورتی که سایر اجزاء نیز با این کاربرد سازگار باشند.
محدودیتهای EPDM
با وجود تمام مزایا، EPDM چند محدودیت مهم دارد که نادیده گرفتن آنها منجر به شکست سیل میشود:
- نامناسب برای روغنها و سوختها: EPDM در تماس با روغنهای معدنی، روانکارهای نفتی و سوختهایی مثل دیزل و بنزین، متورم شده و خواص مکانیکیاش را بهسرعت از دست میدهد.
- حساسیت به برخی حلالهای آلی: در حضور حلالهای غیرقطبی، ترکیبات آروماتیک و هیدروکربنها، EPDM انتخاب مناسبی نیست.
- محدودیت در بخار داغ طولانیمدت: گرچه EPDM نسبت به بسیاری الاستومرها برای آب داغ مناسبتر است، اما برای بخار با دمای بسیار بالا و فشار زیاد، لازم است با احتیاط انتخاب شود و به گریدهای خاص مقاوم به بخار توجه شود.
خطای رایج: استفاده از EPDM در پمپ روغن یا دیزل
یکی از خطاهای رایج در سرویس و تعمیر پمپها این است که بهخاطر «در دسترس بودن» EPDM، از اورینگ EPDM در لبسیل یا اتصالات پمپهای روغن و دیزل استفاده میشود. نتیجه:
- در مدت کوتاهی اورینگ متورم میشود،
- لبههای سیل از شیار بیرون میزنند یا بریده میشوند،
- نشتی روغن ظاهر میشود، و گاهی یاتاقانها بهدلیل کمبود روغن آسیب میبینند.
اگر سیال شما روغنی است، EPDM تقریباً همیشه انتخاب اشتباه است؛ در چنین مواردی NBR یا Viton (بسته به دما و ترکیب سیال) گزینههای صحیحتر هستند.
NBR (نیتریل): انتخاب استاندارد برای روغنها و سوختها
NBR یا نیتریل (Nitrile Butadiene Rubber) سالهاست بهعنوان الاستومر استاندارد برای روغنهای معدنی، روانکارها و سوختها شناخته میشود. اگر پمپی دارید که با روغن، دیزل، بنزین، یا مخلوط روغنپایه کار میکند، اولین گزینهای که باید مد نظر داشته باشید معمولاً NBR است.
ویژگیهای کلیدی NBR
- سازگاری بسیار خوب با روغنهای معدنی و سوختها: این همان چیزی است که NBR را به انتخاب اصلی برای لبسیل، اورینگ و گسکت در پمپهای روغن و سوخت تبدیل کرده است.
- قیمت مناسب و دسترسی آسان: در مقایسه با Viton، NBR اقتصادیتر است و در بازار پیدا کردن آن آسانتر است.
- عملکرد قابل قبول در بازه دمایی متوسط: برای بسیاری کاربردها، دمای کاری متعارف سیستمهای روغن و سوخت در محدودهای قرار میگیرد که NBR بهخوبی آن را تحمل میکند.
موارد کاربرد NBR در پمپها
- پمپهای انتقال روغن هیدرولیک، روغن داغ با دمای متوسط، یا روغن روانکاری.
- پمپهای دیزل و بنزین در ژنراتورها، سیستمهای سوخترسانی، یا خطوط انتقال سوخت.
- لبسیلهای شفت در الکتروموتورهای روغندار یا گیربکسها، جایی که روغن دائماً در تماس با الاستومر است.
- سیلها و اورینگهای اتصالات رزوهای یا فلنجی در سیستمهای سوخت و روغن.
محدودیتهای NBR
- مقاومت کمتر در برابر اوزون و شرایط جوی: در تجهیزاتی که در فضای آزاد نصب شدهاند، NBR زودتر دچار ترک سطحی و پیری ناشی از نور و اوزون میشود.
- کارایی متوسط تا ضعیف در آب داغ و بخار: NBR در تماس طولانی با آب داغ و بخار، ممکن است سخت شده و خواص الاستیکی خود را از دست بدهد؛ برای پمپهای سیرکولاتور آب گرم، EPDM معمولاً انتخاب بهتری است.
- حساسیت به برخی مواد شیمیایی قطبی: مواد شیمیایی با پایه آب، اسیدها و بازهای قوی، و برخی شویندهها ممکن است با NBR ناسازگار باشند.
خطای رایج: استفاده از NBR در پمپ آب گرم یا گرمایش از کف
در برخی تعمیرات، دیده میشود که اورینگ NBR به جای EPDM در پمپهای سیرکولاتور سیستم گرمایش یا مدار آب گرم نصب میشود، چون «در دسترس بوده». نتیجه این اشتباه:
- اورینگ در تماس با آب داغ، بهتدریج سخت و شکننده میشود،
- الاستیسیته خود را از دست میدهد،
- و در نهایت با کوچکترین شوک حرارتی یا لرزش، ترک میخورد و نشتی آغاز میشود.
اگر سیال شما عمدتاً آب (سرد یا گرم) است، و خبری از روغن و سوخت نیست، NBR انتخاب خوبی برای بخش در تماس با سیال نیست؛ در عوض EPDM یا در برخی کاربردهای خاص Viton مناسبترند.
Viton (FKM): سلاح سنگین وزن برای دما و مواد شیمیایی سخت
Viton نام تجاری شناختهشدهای برای خانواده FKM (فلورو الاستومرها) است. این الاستومرها برای کاربردهایی طراحی شدهاند که در آنها:
- دما بالاتر از محدوده راحت EPDM و NBR است،
- یا سیال شامل مواد شیمیایی تهاجمی، حلالها، سوختهای ویژه و ترکیبات خورنده است.
ویژگیهای کلیدی Viton
- مقاومت شیمیایی گسترده: Viton در برابر بسیاری از حلالهای آلی، سوختهای ویژه، روغنهای سینتتیک و مواد شیمیایی خورنده مقاومت بالایی دارد.
- مقاومت حرارتی عالی: محدوده دمایی Viton معمولاً از EPDM و NBR بالاتر است و برای دماهای بالا گزینه مناسبی محسوب میشود.
- پایداری ابعادی و مکانیکی خوب در شرایط سخت: در کاربردهای صنعتی سنگین، این ویژگیها ارزشمند است.
موارد کاربرد Viton در پمپها
- پمپهای فرایندی در صنایع شیمیایی که با حلالها و ترکیبات خورنده سروکار دارند.
- سیستمهای سوخت ویژه (سوخت هواپیما، سوختهای ترکیبی، برخی روغنهای خاص).
- پمپهایی که در دماهای بالا کار میکنند و EPDM/NBR توان تحمل پیوسته آن را ندارند.
- کاربردهایی که در آنها ترکیبی از دمای بالا و محیط شیمیایی سخت وجود دارد.
محدودیتها و سوءتفاهمها درباره Viton
Viton «الاستومر جادویی» نیست که در هر شرایطی بهترین انتخاب باشد؛ چند نکته مهم:
- قیمت بالاتر: در بسیاری کاربردهای معمول (آب سرد/گرم، روغنهای استاندارد)، استفاده از Viton هزینه اضافهای است که ضرورتی ندارد.
- عملکرد نهچندان عالی در برخی کاربردهای آب داغ/بخار: بسته به گرید، Viton در تماس طولانی با آب داغ و بخار میتواند رفتار متفاوتی نسبت به EPDM داشته باشد؛ همیشه «بهترین برای آب گرم» نیست.
- سختتر و کمتر الاستیک بودن نسبت به EPDM/NBR: این ویژگی در برخی طراحیهای سیل باید لحاظ شود؛ چون میتواند روی شکل شیار، نیروی فشردگی و مونتاژ تاثیر بگذارد.
بهطور خلاصه: Viton را زمانی انتخاب کنید که شرایط کاری آنقدر سخت است که EPDM و NBR پاسخگو نیستند و تحلیل سازگاری شیمیایی و دمایی، استفاده از FKM را توجیه میکند؛ نه صرفاً به خاطر «لوکس بودن» نام.
چطور بر اساس سیال و دما انتخاب کنیم؟ چند سناریوی عملی
تا اینجا درباره خواص کلی صحبت کردیم؛ حالا سناریوهای واقعیتری را بررسی میکنیم که در سرویس و انتخاب پمپ بهآنها برمیخورید. این بخش میتواند بهعنوان راهنمای سریع در کنار مشورت با جداول سازگاری شیمیایی و تجربه سازنده پمپ استفاده شود.
۱. آب آشامیدنی سرد و گرم در ساختمان
- سیال: آب شهری (سرد و گرم)، بدون غلظت بالای مواد شیمیایی خاص.
- دمای معمول: ۵ تا ۶۰ درجه، گاهی تا ۷۰–۸۰ درجه.
- کاربرد: پمپ آبرسانی، پمپ سیرکولاتور آب گرم، بوسترپمپهای خانگی.
در این سناریو:
- برای اورینگهای در تماس با آب در بدنه و مکانیکال سیل، EPDM معمولاً انتخاب استاندارد است.
- NBR برای بخشهایی که با آب در تماساند، پیشنهاد نمیشود؛ مگر در نقاطی که با روغن یا گریس کار داریم.
- Viton فقط در صورت وجود شرایط ویژه (مثلاً دمای بسیار بالا یا افزودنیهای خاص) توجیه دارد؛ در کاربردهای عادی ساختمان، EPDM کفایت میکند.
۲. سیستم گرمایش از کف با مخلوط آب و گلیکول
- سیال: آب + گلیکول (محلول ضدیخ/ضدجوش)،
- دمای معمول: ۳۰ تا ۵۰ درجه، گاهی بالاتر،
- کاربرد: پمپهای سیرکولاتور مدار گرمایش از کف، مبدلها، کلکتورهای گرمایش.
در این سیستمها:
- EPDM اغلب همچنان گزینه اصلی است، زیرا برای مخلوطهای آب–گلیکول و دماهای سیستم گرمایش مناسب طراحی شده است.
- NBR در تماس مستقیم با این مخلوطها ممکن است عملکرد خوبی نداشته باشد.
- Viton در صورت وجود مواد شیمیایی خاص یا دماهای بالاتر از محدوده EPDM مطرح میشود، اما در بسیاری پروژههای تاسیساتی، ضرورتی ندارد.
۳. پمپ روغن هیدرولیک یا روغن روانکاری
- سیال: روغن هیدرولیک، روغن گیربکسی، روغن روانکاری،
- دمای معمول: ۳۰ تا ۸۰ درجه، گاهی بالاتر.
در این سناریو:
- برای اورینگ و لبسیل، NBR انتخاب استاندارد و اقتصادی است.
- اگر دما بالاتر یا ترکیب روغن خاصتر باشد، Viton یا دیگر FKMها میتوانند گزینه مناسبتر باشند.
- EPDM را باید از این کاربرد حذف کرد؛ چرا که در تماس با روغن متورم و تخریب میشود.
۴. پمپ شیمیایی در تماس با اسید یا حلال
- سیال: محلولهای شیمیایی خورنده، اسیدها، بازها، حلالها، شویندههای صنعتی،
- دمای کاربرد: بسته به فرایند، از محیط تا بالا.
در اینجا بدون مراجعه به جداول سازگاری شیمیایی و توصیه سازنده پمپ نمیتوان نسخه کلی داد، اما اغلب:
- Viton یا دیگر FKMها برای بسیاری از حلالها و مواد خورنده عملکرد خوبی دارند.
- EPDM در برابر برخی اسیدها و محلولهای آبپایه قوی گزینه خوبی است، اما در برابر حلالهای آلی ضعیف میشود.
- NBR برای بسیاری از حلالهای آلی و ترکیبات آروماتیک، انتخاب مناسبی نیست؛ هرچند در روغنهای معدنی استاندارد موفق است.
در چنین پروژههایی، همکاری بین واحد فرایند، سازنده پمپ و متخصص سیل مکانیکی، برای انتخاب الاستومر حیاتی است؛ انتخاب «سریدوزی» معمولاً پرریسک است.
الاستومر و مکانیکال سیل: به چه نکاتی توجه کنیم؟
در مکانیکال سیلها، الاستومرها علاوه بر آببندی، نقش مهمی در امکان حرکت نسبی اجزا، جذب لرزش و جبران خطاهای مونتاژ دارند. چند نکته کلیدی:
۱. سازگاری الاستومر دو سمت سیل
در سیلهای بالانسشده یا دوبل، ممکن است دو سمت سیل با سیالات متفاوتی در تماس باشند (مثلاً سمت پروسس و سمت محیط). انتخاب الاستومر برای هر سمت باید بر اساس سیال همان سمت انجام شود؛ گاهی لازم است در یک سیل، دو نوع الاستومر استفاده شود.
۲. انبساط حرارتی و سختی (Hardness)
EPDM، NBR و Viton در گریدهای مختلف با سختیهای متفاوت تولید میشوند. برای مثال:
- در سیلهایی که نیاز به حرکات محوری نرمتر دارند، الاستومر با سختی پایینتر مناسبتر است.
- در فشارهای بالا یا جایی که گپها کوچک است، سختی بالاتر میتواند از بیرونزدگی و پوک شدن جلوگیری کند.
انتخاب متریال سیل، همیشه باید در کنار طراحی کلی سیل (ابعاد، فنرها، سطوح اصطکاکی) انجام شود؛ توصیه سازنده سیل در این حوزه راهگشاست.
۳. مونتاژ و روانکاری اولیه
الاستومر در هنگام مونتاژ و استارت اولیه، آسیبپذیر است. چند توصیه:
- در هنگام نصب اورینگ و لبسیل، از روانکار سازگار با سیال و الاستومر استفاده کنید؛ مثلاً برای EPDM در تماس با آب، گریس سیلیکونی مناسب است، نه گریس نفتی.
- از پیچاندن، کشیدن بیش از حد، یا تماس با لبههای تیز اجتناب کنید؛ اینها نقطههای شروع ترک در آینده هستند.
- در مواردی که سیال دیر به سیل میرسد (مثلاً در استارتهای خشک)، دقت بیشتری در روانکاری اولیه نیاز است.
نشانههای تخریب الاستومر: از روی اورینگ چه میشود فهمید؟
وقتی سیل پمپ را باز میکنید، اورینگ یا لبسیل، مانند یک «گزارشکار» از شرایط کاری به شما بازخورد میدهد. چند الگوی رایج:
۱. تورم و نرم شدن بیش از حد
- نشانه: اورینگ بزرگتر از اندازه اولیه، نرم و شل شده است.
- علت محتمل: تماس با سیالی که باعث جذب و تورم شده (مثلاً EPDM در روغن، NBR در برخی حلالها).
۲. سخت شدن و ترکهای مویی
- نشانه: الاستومر سفت و شکننده شده، با خم کردن میشکند، ترکهای سطحی دیده میشود.
- علت محتمل: دمای کاری بالاتر از حد مجاز، تخریب حرارتی، تماس طولانی با بخار داغ، یا پیری ناشی از اوزون و نور.
۳. سایش موضعی و بریدگی
- نشانه: بخشی از لبسیل یا اورینگ ساییده یا بریده شده است.
- علت محتمل: انحراف شفت، لرزش، لبه تیز در مسیر، مونتاژ نادرست، یا ذرات جامد در سیال.
۴. تغییر رنگ غیرعادی
- نشانه: تغییر رنگ شدید نسبت به حالت اولیه (مثلاً تغییر به قهوهای سوخته، سبز، خاکستری).
- علت محتمل: واکنش شیمیایی با سیال، اکسیداسیون، یا استفاده از روانکار نامناسب.
شناسایی این الگوها، کمک میکند در تعمیر بعدی، انتخاب الاستومر و شرایط کاری را اصلاح کنید؛ نه اینکه فقط همان قطعه را دوباره تکرار کنید و منتظر نتیجهای متفاوت باشید.
چند اصل کاربردی برای انتخاب EPDM، NBR یا Viton
برای جمعبندی بخشهای فنی، این چند اصل را میتوانید بهعنوان چکلیست ذهنی در انتخاب الاستومر بهکار ببرید:
- اول سیال را دقیق تعریف کنید؛ فقط نگویید «آب» یا «روغن»، بلکه نوع، افزودنیها، pH، دما و فشار را تا حد امکان مشخص کنید.
- اگر سیال آبپایه و قطبی است (آب سرد/گرم، گلیکول، برخی محلولهای شیمیایی آبپایه)، EPDM اغلب گزینه اول است.
- اگر سیال روغنی یا سوخت است (روغن معدنی، دیزل، بنزین)، NBR معمولاً گزینه اول و اقتصادی است؛ در دماهای بالاتر یا شرایط خاص، Viton مطرح میشود.
- اگر سیال حلال یا شیمیایی خورنده است، انتخاب بدون مراجعه به داده سازگاری ریسک دارد؛ احتمالاً Viton یا دیگر FKMها کاندید هستند، اما باید بررسی شود.
- اگر آببندی دینامیک است (لبسیل شفت، اورینگ متحرک)، حساسیت به انتخاب درست بیشتر است؛ روی کیفیت الاستومر و طراحی سیل تمرکز کنید.
- شرایط دمایی و شوکهای حرارتی را جدی بگیرید؛ فقط به دمای نامی سیستم اکتفا نکنید.
- در تعمیر پمپ، به گزارش اورینگ گوش بدهید؛ شکل تخریب آن سرنخهای ارزشمندی درباره سیال، دما و لرزش به شما میدهد.
- از «الاستومر همهکاره» بترسید؛ معمولاً چنین چیزی وجود ندارد. هر ماده نقطه قوت و ضعف دارد.
نقش مستندسازی در سایت و پروژهها
اگر در یک سایت صنعتی، برج، یا ساختمان بزرگ با چندین پمپ کار میکنید، پیشنهاد میشود برای هر تجهیز:
- نوع الاستومر بهکار رفته در مکانیکال سیل، گسکتها و لبسیلها را در شناسنامه تجهیز ثبت کنید،
- در فهرست لوازم یدکی، کد کالا را همراه با متریال الاستومر ذکر کنید (مثلاً «O-ring EPDM برای آب گرم»)،
- در قراردادهای تعمیر پمپ آب، نوع متریال سیل و اورینگ را شفاف بنویسید؛ نه فقط «سیل مکانیکی ۳۲».
این مستندسازی ساده، در بلندمدت از اشتباهات تکراری و توقفهای ناخواسته جلوگیری میکند.